مه نيامه نيا، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 25 روز سن داره

مه نیا ، زيبا ترین فرشته آسمانی

تو عشقمی

دخترم مهربونم همیشه به خاطر داشته باش: یک نفر ..... یک جایی..... تمام رویاهاش لبخند توست و زمانی که به تو فکر می‌کنه احساس می‌کنه که زندگی واقعا با ارزشه پس هرگاه احساس تنهایی کردی این حقیقت رو به خاطر داشته باش یک نفر ..... یک جایی..... در حال فکر کردن به توست . خدا به تو دو تا پا داد تا با آنها راه بروی. دو تا دست داد تا نگه داری . دو گوش برای شنیدن و دو چشم برای دیدن داد ولی چرا فقط یک قلب به تو داد؟ چون قلب دوم تو رو به کس دیگری داد تا تو آن را پیدا کنی. گاه یک لبخند انقدر عمیق میشود که گریه می کنیم گاه یک نغمه انقدر دست نیافتنی میشود که با ان ...
28 آبان 1391

سالروز پيوند قلب من و بابا

درست 6 سال پيش در چنيني روزي يكي از زيباترين و قشنگترين اتفاقات زندگيم افتاد ، روزي كه براي هر دختري در كنار تموم استرس ها  ، به ياد ماندني ترين و مهم ترين روزه ، منظورم سالگرد پيوند قلب من و بابا محمد رضاست ، چقدر زود گذشت و لحظه لحظش پر از خاطرس، روزي كه با يه لباس سفيد و با دعاي پدر و مادرم پا به يك زندگي جديد گذاشتم و در خالصانه ترين گوشه قلبم جايي كه از تاريكي خبري نبود اسم دوست خوب و همسفر مهربون زندگيمو براي هميشه حك كردم   و الان با افتخار مي گم كه دوست داشتني ترين لحظات عمرمو تا به حال با همسرم گذروندم  و  سال گذشته اين علاقه ب...
24 آبان 1391

جز دعا کار دگر نیست مرا

سلام دخترم ، الان که دارم برات می نویسم ساعت 1 شبه و تا الان 3 بار سی دی عمو پورنگ دیدی و 2 بار هم سی دی خاله نسرین ، و اصلا خبری از خواب نیست ، واقعا داره بهم فشار میاد و کلافه شدم چون تقریبا کار هر شب همینه تا ساعت 3:30  بیداری و من ساعت 5:30 باید بیدار بشم و برم سر کار ، خواباتو نگه میداری واسه مامانی تا 10 صبح می خوابی . بازم خدارو شکر که صبح می خوابی.  البته یه چند روزیه که حساسیت فصلی اومده به سراغت و آبریزش بینی حسابی اذیّتت می کنه ، خدا کنه زود خوب بشی.                      جز دعا کار دگر نی...
23 آبان 1391

گردش مه نيا در پارك جنگلي سرخ حصار

سلام فرشته كوچولوي مامان ، الان كه دارم برات مي نويسم دلم گرفته ، از دست اون سري از آدمايي كه قدر محبت و خوبيو نمي دونن ، به جاي تشكر كلي حرف پشت سرت مي زنن ، امروز آقاي مدير منو صدا زد و گفت يكي از اوليا متاسفانه اعتراضي كرده   ، وقتي ماجرا رو برام تعريف كرد نتونستم جلوي خودمو بگيرم و بي اختيار اشكام جاري شد ، خيلي خجالت كشيدم كه چرا بايد اعتماد به نفسم اينقدر پايين باشه و با يك حرفي كه اصلا واقعيت نداشت اينقدر ناراحت بشم ، شايد به خاطر اينه كه بيش از حد دارم انر‍ژي و وقتمو ميزارم واسه دانش آموزاني كه البته نميشه جمع بست چون خدارو شكر اكثرشون دوستم دارن و من هم دوستشون دارم ، اما بعضي از اوليا قدر نمي دونن و هر چي دوست ...
14 آبان 1391

زيباترين لبخند دنيا

  تقديم به دختر نازم دخترم زيباترين شعري كه من خوانده ام، لبخند زيباي تواست در خيالم بهترين آوازها خنده و فرياد و غوغاي تواست   دخترم وقتي كه بازي مي كني قلب من هم با تو هي پر مي كشد توي خانه،توي كوچه،در حياط هركجا در جمعمان سر مي كشد   آرزويم دخترم،اين است اين كاش مي شد باز كودك مي شدم مي دويدم با تو در كوچه ها كاش مي شد باز كوچك مي شدم دخترم در آسمان شعر من مثل خورشيدي هميشه روشني ياد تو از من نخواهد شد جدا چون تو سرچشمه شعر مني   آرزوي هر شب و روز من است شادي امسال و هر سال تو اي نور چشم دخترم زيباترين شعري ك...
6 آبان 1391

گردش در يك روز باروني

  ديروز ظهر نم نم بارون قشنگي مي اومد ، مامان خيلي بارون دوست داره ،با بابا تصميم گرفتيم هم خريد بريم هم شمارو ببريم پارك ، خلاصه تو پارك هوا خيلي خوبي بود ،بوي چمناي بارون خرده همه جارو پر كرده بود ، شما هم كلي ذوق كردي و با بابايي راه رفتي ، البته منم تند وتند عكس مي گرفتم ،                        ...
6 آبان 1391
1